آخرین اخبار

بیت المال در نهج البلاغه

بیت المال در نهج البلاغه تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱/۳۰ منبع : فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۱۷ , محمد رحمانی , مقدّمه این نوشتار، نگاهی اجمالی به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشی از سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامی سخنان آن حضرت. هرچند، گاهی، فرازهای نقل شده […]

اشتراک گذاری
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
کد مطلب : 343

بیت المال در نهج البلاغه
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱/۳۰
منبع : فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۱۷ , محمد رحمانی ,
مقدّمه

این نوشتار، نگاهی اجمالی به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد.
قلمروِ مقاله، تنها، بخشی از سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامی سخنان آن حضرت.
هرچند، گاهی، فرازهای نقل شده از نهج البلاغه، برای چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولی برای طولانی نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خودداری شده است.
اموال عمومی، به اقسام گوناگونی مانند مشترکات عمومی و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهای عمومی، تقسیم می شود، ولی مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالی است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگی و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومی و …

الف) جایگاه ثروت در اسلام

بی گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّی و معنوی انسانها، نقش اساسی دارد. تا آنجا که در برخی روایات، از «تنگدستی» به «روسیاهی در دنیا و آخرت»[۱] و «مرگ سرخ»[۲] و «مرگ بزرگ»[۳] تعبیر شده است.
در بعضی از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفی شده است.[۴] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادی و معیشتی بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانی شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه ای پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسی و تحقیقی همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، دارای نظام اقتصادی ویژه ای است که از وحی الهی نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهای بی شماری برخوردار است.

ب) جایگاه بیت المال

آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادی اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهی ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافی بلند در حرکت تکاملی انسان به سوی سعادت و معنویّت و قرب الهی است. برخی از آن هدفها چنین است:
۱ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهای معنوی.
۲ استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه.
۳ رشد استعدادها و شکوفایی ابتکار و خلاقیّت انسانها.
۴ ریشه کن کردن فقر از جامعه.
۵ رسیدگی به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و … .

ج) ماهیّت بیت المال

امام علی علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[۵] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک می کند، ماهیّت بیت المال را برای او روشن می کند. او، بیت المال را نه مال شخصی امام می داند و نه مالِ فردی از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته می شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت می گوید:
إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناهُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[۶]؛
این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتی گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهای خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان می بودی، سهمی چونان سهم آنان می داشتی و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.

د) آثار بیت المال

علی علیه السلام به بخشی از آثار و نقش بیت المال در زندگی مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:
۱ اصلاح امور

و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ علی الخراج و أهله[۷]؛
خراج (بیت المال) را به گونه ای که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسی کن! زیرا، بهبودی وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودی امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.
امام علی علیه السلام در این فراز، برای بیت المال، نقش محوری قائل شده و اصلاح تمامی امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام علی علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام علیعلیه السلام آن گونه که مکاتب مادی گرا می گویند، اصل نیست، اما تأثیر محوری و اساسی آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.
۲ رفع نیاز مردم به بیت المال

کلّهم عَیالٌ علی الخراج و أهله[۸]؛
تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.
روشن است که هیچ انسانی، به تنهایی، نمی تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیاری بیت المال وجود دارد.

۳ دوام حکومت

و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[۹]؛
حکومت، با نابودی مالیات (بیت المال)، جز اندکی، دوام نمی آورد.
این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکی از راه حلهای تأمین هزینه های دولت، گرفتن مالیات است. جای شگفتی از کسانی است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات برای اداره حکومت را مطرح می کنند، در صورتی که امام علی علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات برای استمرار حکومت تأکید کرده است.
یادآوری این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقای حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.

۴ اصلاح و تقویتِ نیروهای مسلّح

ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به علی جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[۱۰]؛
سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، برای جهادِ با دشمن، تقویت گردند و برای اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهای خود را بر طرف سازند، پا نمی گیرند.
از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمی تواند نیروهای مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهای پیشرفته کند و با نبود نیروی مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسی، تأمین نمی شود.
آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، می نویسد:
اگر بیت المال نباشد، نیروهای مسلَّح برای تأمین زندگی، باید در پی شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگی برای جهاد با دشمن، از بین می رود.[۱۱]

ه) راههای جلب مالیات

یکی از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانی مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههای جلب مالیات، … مورد بحث و تحقیق قرار می گیرد.
این مطالب، از چشم مولا علی علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لای خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههای جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامی انسانی، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگی به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.
هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانی در مسایل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در پی دارد و رعایت آنها، نقش بسزایی در تحول و بهبودی سیستم مالیاتی دارد.

۱ آباد کردن زمین

و لیکُنْ نظرُکَ فی عِمارهِ الأرضِ أبْلَغَ من نظرِکَ فی استجلابِ الخَراج؛ لأنَّ ذالک لا یُدْرَکُ إلّا بالعِماره و مَنْ طلب الخَراجَ لغیر عمارهٍ أخْرَبَ البلادَ و أهْلکَ العبادَ و لمْ یستَقِمْ أمْرُه إلاّ قلیلاً.[۱۲]
باید تلاش تو در آباد کردن زمین، بیشتر از جمع آوری خراج (مالیات) باشد؛ زیرا، خراج، جز با آبادانی، فراهم نمی شود و هر کسی، بخواهد خراج را بدون آبادانی زمین به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتی، دوام نخواهد آورد.
آیت الله حسن زاده، در پی شرح این فراز از نهج البلاغه می نویسد:
امام علی، در این بخش، اشاره کرده است که کم درآمدی صاحبان زمین، ناشی از والیان بدی است که تمام همّ و غمّ آنان، جمع آوری مالیات است، بدون رعایت حال رعیّت و کشاورزان.[۱۳]

۲ رسیدگی به شکایت مالیات دهندگان

فإنْ شَکَوْا ثِقَلاً أوْ عِلّهً أوْ انقطاعِ شِرْبٍ أوْ بالَّهٍ أوْ إحالَهَ الأرضِ اغْتَمَرها غَرَقٌ أوْ أجحفَ بها عطشٌ خَفَّفْتَ عنهم بما تَرْجوُ أنْ یَصْلُحَ به أمْرُهُم.[۱۴]
پس اگر مردم، از سنگینی مالیات یا آفت زدگی یا خشک شدن آب چشمه ها یا کمی باران یا خراب شدن زمینی در سیلابها یا خشکسالی، شکایت کردند، در گرفتن مالیات، تا آن اندازه ای که بفهمی امورشان سامان می یابد، تخفیف بده.
دهقانان، از همه طبقات، زحمتکش تر و پرتلاش ترند و از سویی، زندگی آنان، اسیر عوامل طبیعی و پدیده های جهان طبیعت، همانند خشک سالی، سیل، سرما، گرما است. از این رو، آنان، نیاز بیشتری به توجه و همراهی حکومت دارند.
این فراز از فرمان امام علی علیه السلام اشاره به این مطلب دارد.
ابن ابی الحدید، در باره زیاد نگرفتن مالیات و آثار منفی آن می نویسد:
استاندار اهواز، در حکومت انوشیروان، بیشتر از معمول، مالیات جمع آوری کرد و برای انوشیروان فرستاد. انوشیروان، فرمان داد که آنها را به صاحبانش مسترد کنند. سپس گفت: زیاد کردن ثروت شاه از مالیات نابه حق رعیت، همانند بنا کردن سقفی است بر پایه های لرزان و سست.[۱۵]

۳ عفو از مالیات

و لا یَثْقُلَنَّ علیک شی ءٌ خَفَّفْتَ عنهم به المؤونه عنهم؛ فإنَّه ذُخْرٌ یَعودُونَ به علیک فی عِمارهِ بلادِکَ و تَزیینِ ولایتکَ مع اسْتِجْلابکَ حُسنَ ثَنائهم وَ تَبَجُّحِکَ باستفاضَه العدل فیهم[۱۶]؛
هرگز، تخفیف دادن در مالیات، تو را نگران نسازد؛ زیرا، آن، اندوخته ای است که در آبادانی شهرهای تو و آراستن ولایتهای تو، نقش دارد و رعیت، تو را می ستایند، و تو، از گسترش عدالت میان مردم، خشنود خواهی شد و به افزایش قوّت آنان، تکیه خواهی کرد.
آیت الله حسن زاده، پس از شرح و تفسیر این بخش از فرمایش امام علی علیه السلام می نویسد:
توجه به عمران و شکایات و تخفیف مالیات، برای حکومت، آثار مثبتی را به همراه دارد و والی، از این رهگذر، ضرر و زیان نمی کند؛ زیرا:
اولاً، آبادی بلاد، منافع و سودش، به حکومت و والی نیز خواهد رسید.
ثانیاً، آبادی و عمران سرزمین، زینت و افتخار حکومت به شمار می آید.
ثالثاً، این کار، موجب مدح و ثنای مردم را نسبت به حکومت و نیز عدالت و اعتماد آنان را فراهم می کند.
رابعاً، اگر شرایطی پیش بیاید که دولت، محتاج قرض گرفتن از مردم شود و نیازمند فداکاری جانی و مالی آنان باشد، آنان، به راحتی، پاسخ می دهند.[۱۷]
ابن ابی الحدید، در این بخش، پس از شرح و تفسیر می نویسد:
در نامه شاپور، پسر اردشیر، به فرزندش، مطالبی همانند فرمایش امیر مؤمنان، یافته می شود.
او، این نامه را چنین گزارش کرده است:
از وضع خراج و درآمد املاک، بازرسی کن، به وجهی که مایه بهبود خراج دهندگان باشد، زیرا، در بهبودی امر خراج و بهبود حال خراج دهندگان، بهبودی حال دیگران نهفته است و دیگران را، جز بدانها، بهبودی میسر نیست؛ زیرا همه مردم، نان خورِ خراج دهندگانند. و باید توجه تو به آبادی زمین، بیشتر باشد از توجه به جلب خراج، زیرا، خراج جز از زمین آباد، به دست نیاید … .[۱۸]

و) منزلت ممیّزان مالیات

امام علی علیه السلام در نامه پنجاه و یکم، در شأن و جایگاه ممیّزان مالیاتی، اوصافی را بیان کرده است که افزون بر شأن، ارزش و شرافت کارگزاران بیت المال، نشانه جایگاه و منزلت بیت المال نیز هست؛ زیرا، تا بیت المال، اهمیت و منزلت نداشته باشد، کارگزارانش، ارزش پیدا نخواهند کرد.
این اوصاف چنین است:
۱ خزینه داران مردم

فإنَّکم خزّانٌ الرعیه؛ پس همانا، شما (مأموران مالیات) خزینه داران مردم هستید.[۱۹]
۲ نماینده امت

فإنَّکم … وکلاءُ الأُمه؛ پس همانا شما، نمایندگان امت مسلمان هستید.[۲۰]
۳ سفیران پیشوایان

فإنَّکم … سفراءُ الأئَمه؛ پس همانا، شما، … سفیران پیشوایان هستید.[۲۱]

ز) صفات و وظایف ممیّزان مالیات

یکی از اهداف اساسی دین مقدس اسلام، برقراری عدالت اجتماعی و قسط قرآنی در جامعه اسلامی است. بی گمان، تحقق چنین هدف و آرمان مقدسی، به عوامل فراوانی، بستگی دارد.
از جمله مهمترین عوامل نقش آفرین، کارگزارانِ شایسته از نظر ایمان و اخلاق و رفتار است. از این رو، امام علیعلیه السلام در موارد بسیاری، به کارگزاران خویش، تأکید و سفارش می کند که بهترین افراد را به عنوان همکار گزینش کنند.
این مطلب، در برخی از موارد، مانند گرفتن مالیات، از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ زیرا مأمور مالیاتی، می خواهد دسترنج و مایه حیات او را بگیرد و این، کارِ بسیار دشواری است. از این رو، چنین شخصی، از جهات عدیده، باید شایستگیهای لازم را داشته باشد.
علی علیه السلام صفات و وظایف ممیّزان مالیاتی را، چنین برشمرده است:

۱ اصل انصاف

فأنْصِفوا الناسَ من أنفسکم؛[۲۲]
در روابط با مردم (گرفتن مالیات) انصاف و مدارا را پیشه کنید.
تأثیر رعایت عدل و انصاف در راحت گرفتن و راضی بودن مالیات دهنده، بر کسی پوشیده نیست.
تاریخ نگارانی که در باب فلسفه تاریخ، قلم فرسایی کرده اند، یکی از عوامل پیشرفت سریع اسلام را، رفتار صحیح و عادلانه و مشفقانه رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام مالیات گرفتن، دانسته اند. در اینجا، شایسته است، مطالبی را که منتسکیو نقل کرده، گزارش کنیم.
وجود این باجهای گزاف (که دولتهای کشورهای غیر اسلامی، در آن دورانها، به زور می گرفتند) بود که سهولت عجیبی را به مسلمین، در فتوحات خود، اعطا نمود؛ زیرا، ملتهای تسخیر شده از طرف اعراب، می دیدند به جای یک سلسله تعدّیاتی که در اثر لئامت امپراتوران، به آنها می شد، با یک مالیات ساده که به سهولت می دهند و به سهولت گرفته می شود، مواجه و تابع شده اند. این بود که فتوحات مسلمین، با کمال سهولت، پیش رفت و ملتها، خوشبخت بودند و ترجیح می دادند به یک ملت صحرانشین، مطیع بشوند تا به یک حکومت فاسد … در مورد اخذ باجهای گزاف، افراطِ نزدیک به جنون را، در تاریخ مشاهده کنید: آناستاز، مالیاتی برای استنشاق هوا وضع کرده بود![۲۳]

۲ نگرفتن لوازم ضروری

و لا تبیعُنَّ للناس فی الخَراجِ کِسوَه شتاءٍ و لا صَیفٍ و لا دابهٍ یَعْتَمِلوُنَ علیها و لا عبداً[۲۴]؛
برای گرفتن مالیات، لباسهای تابستانی و زمستانی و مَرکب سواری و برده های کاری کسی را، نفروشید.

۳ پرهیز از خشونت

و لا تضربَنَّ أحداً سوطاً لمکانِ درهمٍ؛[۲۵]
برای گرفتن درهمی (مالیات) کسی را با شلاق (از باب مثال) نزنید.
در این فراز، هر چند کلمه «درهم» و «سوط» آمده، ولی روشن است که «شلاق»، خصوصیتی ندارد و فرمان علیعلیه السلام پرهیز از هر گونه خشونت برای گرفتن هر گونه مالیاتی است.

۴ احترام اموال مردم

و لا تَمَسُّنَّ مالَ أحد فی الناس مُصَلٍّ و لا معاهدٍ إلاّ أنْ تجدوا فَرَساً أوْ سِلاحاً یُعْدی به علی أهل الإسلام؛ فانَّه لا ینبغی للمسلم أنْ یَدَعَ ذالک فی أیدی أعداءِ الإسلام.[۲۶]
دست اندازی به مال کسی نکنید، [آن کس، چه نمازگزار باشد و یا معاهَد (کافر در پناه اسلام) مگر اسب یا اسلحه ای که برای تجاوز به مسلمانها به کار گرفته می شود؛ زیرا، برای مسلمان، جایز نیست آنها را در اختیار دشمنان اسلام قرار دهد تا نیرومندتر از سپاه اسلام گردند.

۵ کمک گرفتن از مردم

و لا تدَّخِروا … و لا الرعیهُ مَعوُنَهً؛[۲۷]
و از کمک گرفتن از مردم (در اخذ مالیات)، هیچ گونه کوتاهی مکنید.
ممکن است این فراز، به گونه دیگری نیز، ترجمه شود که مفهوم آن، کوتاهی نکردن از کمک به مردم باشد.

۶ خداترسی

انطَلِقْ علی تقوی الله وحدَهُ لا شریکَ لَهُ؛[۲۸]
با ترس از خدای یکتایی که همتای ندارد (به قصد جمع آوری صدقات) حرکت کن!

۷ نترساندن مردم

و لا تُرَوِّعَنَّ مسلماً؛[۲۹]
هیچ مسلمانی را نباید بترسانی!

۸ اجازه گرفتن به هنگام وارد شدن

و لا تَجْتازنَّ علیه کارهاً؛[۳۰]
با زور و بدون رضایت، از ملک شخصی، عبور مکن!

۹ به اندازه گرفتن

و لا تَاْخُذَنَّ منه أکثَر من حقِّ الله؛[۳۱]
بیشتر از حقوق الهی، از کسی (مالیات) مگیر!

۱۰ سوء استفاده نکردن از قدرت

فاذا قَدِمْتَ علی الحَیِّ فَانْزِلْ بمائهم من غیر أنْ تُخالِطَ أبیاتهم ثُمَّ امْضِ إلیهم بالسکینه و الوقار حتّی تقومَ بینهم فَتُسَلِّمَ عَلَیهم و لا تُخْدِجْ بالتحیَّهِ لهم؛[۳۲]
هرگاه به آبادی ای رسیدی، در کنار آب فرود آی! وارد خانه های آنان مشو! سپس با آرامش و وقار، به سوی آنان حرکت کن تا در میان آنان قرارگیری! آنگاه، به آنان سلام کن! در سلام و تعارف و مهربانی، کوتاهی مکن!

۱۱ معرفی خود

ثم تقول: «عبادَ الله! أرْسَلَنی إلیکم ولّیُ الله و خلیفتُه لآخذ منکم حقَّ الله فی أموالک.»؛[۳۳]
سپس می گویی: «ای بندگان خدا! ولّی و جانشین خدا، مرا به سوی شما فرستاد، تا حقِّ خدا را که در اموال شما هست، از شما تحویل گیرم.»

۱۲ پذیرفتن اظهارات مالک

ثم تقول: … «هل لله فی أموالکم فی حقِّ فَتُؤَدّوُهُ إلی والیه؟» فإنْ قالَ قائلٌ! «لا»، فلاتُراجِعْهُ و إنْ أنْعَمَ لکَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ من غَیْرِ أنْ تُخیِفَهُ أوْ توعِدهُ أوْ تَعِسفَهُ أوْ تُرْهقَهُ، فَخُذَ ما أعطاکَ مِنْ ذَهَبٍ أوْ فِضَّهٍ.[۳۴]
سپس می پرسی: … «آیا در اموال شما، حقی که به نماینده او بپردازید، هست؟»، اگر کسی گفت: «نه»، دیگر، به او مراجعه مکن و اگر کسی پاسخ داد: «آری»، همراهش برو، بدون آنکه او را بترسانی یا تهدید کنی و یا به کار مشکلی، وادار سازی. هرچه از طلا و نقره، به تو پرداخت، بردار.

۱۳ وارد نشدن در محدوده اموال

فإنْ کان له ماشیَهٌ أوْ إبلٌ فَلا تَدْخُلْها إلّا بإذْنِهِ؛ فإنَّ أکَثَرَها لَهُ[۳۵]؛
پس اگر دارای گوسفند یا شتر بود، بدون اجازه اش، داخل مشو؛ زیرا، بیشتر اموال، از آنِ اوست.

۱۴ رعایت حال حیوانات

فإذا أتَیْتَها، فلا تَدْخُلْ علیها دخولَ مُتَسَلِّطٍ علیه و لا عَنیفٍ به و لا تُنَفِرَنَّ بهیمته و لا تُفْزِعنَّها و لا تَسوُءَ نَّ صاحَبها فیها[۳۶]؛
هرگاه داخل شدی، مانند اشخاص سلطه گر و سختگیر، رفتار مکن! حیوانی را رم مده و هراسان مکن و دامدار را مرنجان!
۱۵ اجازه تقسیم زکات به مالک

وَاصْدَعِ المالَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ فإذا اختارَ فَلا تَعْرِضَنَّ لِما اخْتارَهُ. فلا تزال کذالک حتّی یَبْقی ما فیه وَفاءً لحَقِّ اللهِ فی مالِهِ فَاقْبِضْ حَقَّ اللهِ منه. فإنْ استقالَکَ فَأقِلْهُ[۳۷]؛
سپس، مالها را، دو دسته کن و صاحبش را اجازه ده که خود، انتخاب کند و بر انتخاب او، خُرده مگیر. به همین گونه رفتار کن تا باقیمانده، حقِّ خداوند باشد. و اگر دامدار، از این تقسیم، پشیمان شد و از تو درخواست گزینش دوباره دارد، بپذیر.

ح) نظارت و بازخواست

یکی از مطالبی که مورد اهتمام و تأکید فراوان علی علیه السلام بوده، بازرسی مستقیم و حسابرسی امور بیت المال است. این مهم، در مدت کوتاه حکومت علوی، دوچندان بوده است و بارها در نهج البلاغه، بویژه در نامه های آن حضرت به والیان مناطق، این حساسیت، به چشم می خورد.
علی علیه السلام نظارت بر بیت المال را، از وظایف اصلی و اساسی حاکم اسلامی می داند. از این رو، دخل و خرج بیت المال را، مستقیماً، تحت نظارت خویش قرار داد و با متخلِّفان از احکام اسلامی، برخورد شدید کرد و از آنان، در باره نحوه جمع آوری و چگونگی خرج و هزینه بیت المال، پرسید و از کوچکترین تخلّفشان چشم نپوشید و در مواردی متخلَّف را عزل می کرد.

۱ حسابرسی از کارگزاران

۱/۱ در نامه چهلم، خطاب به برخی از کارگزاران می نویسد:
بلغنی أنَّکَ جَرَّدْتَ الأرضَ فَأخَذْتَ ما تحت قَدَمَیْکَ و أکلتَ ما تحت یَدَیْکَ! فَارْفَعْ إلَیَّ حسابکَ! وَ اعْلَمْ أنَّ حِسابَ اللهِ أعظمُ من حسابِ الناس؛[۳۸]
به من خبر رسیده که کشت زمینها را، برداشته و آنچه را که می توانستی، گرفته و آنچه در اختیار داشتی، به خیانت خورده ای! پس هرچه زودتر، حساب اموالت را برای من بفرست! و بدان که حسابرسی خداوند، از حسابرسی مردم، سخت تر است.
۲/۱ توبیخ پسر اشعث
علی علیه السلام در نامه پنجم، خطاب به اشعث پسر قیس، ضمن بیان پاره ای از مباحث حکومتی و اهمیت و جایگاه و مسؤولیت در برخورد با بیت المال، می نویسد:
و فی یدیکَ مالٌ من مالِ الله، عزّ و جلّ، و أنت فی خُزّانِهِ حتّی تَسَلِّمَهُ إلیَّ و لعلی ألّا أکونَ شَرَّ وُلاتک لک[۳۹]؛
پیش تو، مالهایی از ثروتهای خدا بزرگ، هست و تو، خزانه دار آنها هستی، تا به من بسپاری. امیدوارم برای تو، بدترین زمامدار نباشم.
ابن ابی الحدید، می نویسد، پس از اینکه نامه، به دست اشعث می رسد، ناراحت می شود و در میان مردم سخنرانی می کند و می گوید: «مرا، عثمان، فرماندار آذربایجان کرده و از علی، همان گونه که از عثمان پیروی می کردم، پیروی خواهم کرد …».
دست آخر، اشعث، به کوفه آمد و خود را تسلیم مولا علی علیه السلام کرد.[۴۰]
لازم به یادآوری است که اشعث بن قیس، پیش از خلافت امام علی علیه السلام از سوی عثمان، فرماندار آذربایجان شده بود.
آیت الله حسن زاده، در ذیل این خطبه، از ابوالفرج، چنین گزارش می کند:
اشعث، چون وارد بر مولا علی علیه السلام می شود، شروع به سخن می کند، ولی امام علی علیه السلام با او، برخورد شدید می کند. اشعث، عکس العمل نشان می دهد و با کنایه، حضرت را تهدید می کند. مولا علی علیه السلام در مقابل، می گوید: «آیا مرا از مرگ می ترسانی و یا به مرگ تهدید می کنی؟ به خدا سوگند! باکی ندارم مرگ سراغ من بیاید و یا من به استقبال مرگ بروم!».[۴۱]
ابن ابی الحدید، در باره نفاق و فساد اشعث می نویسد:
اشعث، در عصر حکومت امام علی، از منافقان و دشمنان بود، همان گونه که عبدالله بن اُبَیّ در عصر رسول خدا، از منافقان و دشمنان بود.
هر گونه فساد و نگرانی که در حکومت مولا علی پدید می آمد، ریشه اش از سوی اشعث بود.[۴۲]
۳/۱ توبیخ مصقله
علی علیه السلام در نامه چهل و سوم که بر اساس گزارشی رسیده از مصقله بن هبیره شیبانی کارگزار آن حضرت در منطقه اردشیر خُره (فیروزآباد فارس) صادر شده، او را بر رعایت نکردن عدالت، توبیخ می کند و می نویسد:
بَلَغَنی عنک أمرٌ، إنْ کنتَ فَعَلْتَهُ فقد أسْخَطْتَ إلهک و عَصَیْتَ امامَک: أنَّکَ تَقْسِمُ فَی ءْ المسلمینَ الذی حازَتْهُ رِماحُهُم و خُیُولُهم و أُریقَتْ علیه دِماؤُهُم فی مَنِ اعْتامَکَ من أعراب قَوْمِک! فو الذی فَلَقَ الحبَّهَ و بَرَأ النسمه! لئن کان ذالک حَقّاً، لتَجِدَنَّ لَک عَلَیَّ هَواناً و لَتَخَفِنَّ عندی میزاناً. فلا تَسْتَهِنْ بِحقِّ ربِّکَ و لا تُصْلِحْ دُنیاکَ بِمُحْقِ دینکَ، فتکونَ من الأخسرین أعمالاً[۴۳]؛
در باره تو، به من، گزارشی داده اند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده ای و امام خویش را نافرمانی کرده ای. خبر رسید که تو، غنیمت (بیت المال) مسلمانان را که نیزه ها و اسبهایشان، گرد آورده و با ریخته شدن خونهایشان، به دست آمده به عربهایی که خویشاوندان تو هستند و تو را گزیده اند، پخش می کنی! به خدایی که دانه را شکافت و پدیده ها را آفرید! اگر این گزارش، درست باشد، در نزد من، خوار، و منزلت تو، سبک گردیده است. پس حقِّ پروردگارت را، لبیک شمار و دنیای خود را با نابودی دین، آباد مکن که زیانکارترین انسانی.
آیت الله حسن زاده، در ذیل این خطبه می نویسد:
مصقله بن هبیره، از بزرگان «نجد» و از قبیله «بنی شیبان» بوده است. علت توبیخ و سرزنش مولا علی علیه السلام عبارت است از اینکه مصقله، بخشی از بیت المال را، میان اقوام خویش تقسیم کرده، بی آنکه از امام علیعلیه السلام اجازه بگیرد به این نیّت که این تقسیم، از سهمیه آنان از بیت المال، به شمار می آید.
افزون بر این، مصقله، عده ای از جنگجویان علیه مسلمانان را که در منطقه اهواز، اسیر شده بودند با هزار درهم، از بیت المال، می خرد و آنان را آزاد می کند، ولی پول بیت المال را، نمی پردازد. امام علی علیه السلام به محض خبردار شدن، او را احضار می کند و ضمن قسط بندی بدهی، او را مجبور می کند بر پرداخت …[۴۴]

۲ نظارت بر بیت المال

در خطبه صد و نوزده در باره وظایف و مسؤولیتهای حاکم اسلای، مطالبی بیان شده، از جمله اینکه نباید جمع آوری بیت المال مسلمانان را، به دیگران واگذار کرد، به گونه ای که حاکم، اطلاع و نظارتی بر آن نداشته باشد؛
و لا ینبغی لی أنْ أدَعَ الجُنْدَ و المصر و بیتَ المالِ و جبایَهَ الأرضِ و القضا بین المسلمین و النظرِ فی حقوق المطالبین، ثم أخْرُج فی کتیبَهٍ أتْبَعُ أُخری أتَقَلَقلُ تَقَلْقُلَ القِدْحِ فی الجفیرِ الفارغ[۴۵]؛
و برای من، سزاوار نیست که لشکر و شهر و بیت المال و جمع آوری خراج و قضاوت میان مسلمانان و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را، رها سازم، آنگاه با دسته ای، بیرون روم و به دنبال دسته ای، به راه افتم و چونان تیر نتراشیده، در جعبه ای خالی، به این سو و آن سو سرگردان شوم.

۳ نظارت بر مخارج امیر الحاج

آن حضرت، در نامه شصت و هفتم، ضمن تبیین وظایف امیر الحاج در مکه (قثم بن عباس)، مطالبی را بیان می کند. از جمله می گوید:
و انظر إلی ما اجتمع عندکَ من مالِ الله فَاصْرِفْهُ إلی مَنْ قِبَلَک من ذوی العیال و المَجاعَهِ مَصیباً به مواضعَ الفاقَهِ و الَخّلاتِ. و ما فَضَلَ عن ذلک فَاحْمِلْهُ إلینا لِنَقْسِمَهُ فِی مَنْ قِبَلنا[۴۶]؛
در مصرف بیت المال که در دست توست بنگر! و آن را به عیالمندان و گرسنگان پیرامونت، بخش! و به مستمندان و نیازمندانی که به کمک مالی تو، سخت نیاز دارند، برسان! مازاد را، نزد ما بفرست، تا در میان مردم نیازمندی که در این سامان هست، تقسیم کنیم.

۴ نظارت بر میهمانیهای کارگزاران

امام علی علیه السلام در امر نظارت بر حرکات و رفتار کارگزاران، حتی مسایل معمولی و پیش پا افتاده را، نادیده نمی گرفت و از آنان، بازخواست می کرد. از این رو، در نامه به عثمان بن حنیف که پس از این، تحت عنوان «الگو بودن حاکم اسلامی»، به تفصیل خواهد آمد وی را به جهت شرکت در میهمانی بعضی اشراف بصره، مورد توبیخ و سرزنش قرار می دهد و می گوید:
گمان نمی کردم، میهمانی شخصی را بپذیری که نیازمندانشان، با ستم، محروم شده، و ثروتمندان آنان، بر سر سفره و دعوت شده اند! بنگر در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری! پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی، دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری، مصرف کن.[۴۷]

ط) الگو بودن حاکم اسلامی

در اسلام، مسأله حفظ بیت المال و دقت و احتیاط در مصرف آن، اهمیت ویژه ای دارد. دقت و احتیاط رهبرانِ مکتبِ انسان سازِ اسلام در هزینه کردن بیت المال، از عبرت انگیزترین امور در زندگی آنان به شمار می آید و موجبات تعجب و شگفتی هر خواننده ای را فراهم می کند.
در میان ائمه علیهم السلام امام علی علیه السلام به جهت شرایط زمانی و مکانی ویژه ای که در عصر حکومتش وجود داشته؛ در این امر، سرآمد و زبانزد است. تاریخ، نمونه های زیادی از این سان رویدادهای شگفت انگیز را در زندگی مولا علی علیه السلام در سینه خود حفظ کرده است. در این بخش، به چند نمونه از گفتار و کردار آن حضرت در باره اینکه حاکم اسلامی، در مصرف کردن بیت المال، باید الگو و اسوه باشد، اشاره می شود.

۱ هماهنگی با زندگی طبقه ضعیف

علی علیه السلام دوستی در بصره، به نام علاء بن زیاد[۴۸] دارد. او، مریض می شود و علی علیه السلام به عیادت او می رود. مولا علی علیه السلام هنگامی که خانه عریض و طویل او را می بیند، خطاب به او می گوید:
ما کنتَ تَصْنَعُ بسعهِ هذه الدار فی الدنیا و أنْتَ إلیها فی الآخره کُن%

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.